به گزارش سایپا تهران شیرعلی نیا به نقل از صدای بورس، مزایای فعالیت صندوق‌های بخشی در بازار سرمایه بسیار زیاد است اما یکی از مهم‌ترین آن‌ها ایجاد فرصتی دو طرفه برای سرمایه‌گذاران و صنایع است. عملکرد این صندوق‌ها می‌تواند از یک سو برای صنایع، نقدینگی لازم پروژه‌های جدید و برنامه‌های توسعه را جذب کند و […]

به گزارش سایپا تهران شیرعلی نیا به نقل از صدای بورس، مزایای فعالیت صندوق‌های بخشی در بازار سرمایه بسیار زیاد است اما یکی از مهم‌ترین آن‌ها ایجاد فرصتی دو طرفه برای سرمایه‌گذاران و صنایع است. عملکرد این صندوق‌ها می‌تواند از یک سو برای صنایع، نقدینگی لازم پروژه‌های جدید و برنامه‌های توسعه را جذب کند و از سوی دیگر برای سرمایه‌گذاران سود تولید کند. این یک معامله دو سر برد است! این صندوق‌ها با تمرکز بر یک صنعت مشخص برای سرمایه‌گذاری، سرمایه افراد را متمرکزتر تخصیص می‌دهند. به همین علت فرصت کسب سود چند برابری در رشد صنعت را برای سرمایه‌گذاران فراهم می‌کنند. اگر فرد به یک صنعت خاص علاقه دارد، صندوق بخشی می‌تواند یک گزینه ایده‌آل باشد. همچنین طبق آن چیزی که گفته شد به نظر می‌رسد صنعت سیمان با توجه به مختصات وجودی و همچنین اینکه در کشوری در حال رشد است، وضعیت خوبی دارد. فرق بین کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه در اینجا ست که در کشورهای توسعه یافته زمانی که رشد اقتصادی بالا می‌رود مصرف سیمان به همان اندازه بالا نمی‌رود و یا ثابت است چرا که ساخت و سازها انجام شده، نرخ رشد جمعیت نیز ثابت است، بنابراین تغییر محسوسی ندارد، اما در جوامع در حال توسعه زمانی که رشد اقتصادی بالا می‌رود، مصرف نیز بالا می‌رود و در سال جاری نیز اگر به آمار مصرف سیمان نگاه کنیم شاهدیم رشد مصرف ۱۲درصد بالا رفته و آمار رشد اقتصادی منتشره دولت افزایش پیدا کرده است.
هفته نامه اطلاعات بورس در این راستا میزگردی برگزار کرد که در آن علی محمد بد؛ کارشناس صنعت سیمان، جواد عشقی‌نژاد؛ کارشناس ارشد بازار سرمایه، مهدی رضایتی؛ عضو هیات مدیره سبدگردان ثروت پویا و مسعود شرفی؛ مدیر عامل سبدگردان ثروت پویا به گفت‌وگو و واکاوی وضعیت صنعت سیمان و همچنین صندوق‌های بخشی سیمان پرداختند.

 

* ارزیابی شما از وضعیتی که صنعت سیمان و صندوق‌های بخشی دارند، چیست؟
علی محمد بد: رشد صندوق‌های بخشی نیازمند ورود در صنایع برتر است، اگر در صنایعی که برتر هستند و به نوعی در آینده رشد برای آن‌ها متصور است، سرمایه‌گذاری داشته باشند، به نظر می‌رسد که این صندوق‌ها موفق می‌شوند. صنایع را باید بر حسب اینکه در آینده کدام یکی سوددهی بیشتر دارند، انتخاب کنند و البته آنطور که به نظر می‌رسد صنعت سیمان وضعیت خوبی دارد. اگر وارد صنعتی شوند که رشد و سودآوری آتی ندارد، صندوق‌های بخشی خیلی نمی‌تواند سودآور باشند و به نوعی موفق عمل کنند. بنابراین برای بحث صندوق‌ها فرضا اگر صنعتی را مشاهده می‌کنیم که نمی‌تواند سودآوری آتی داشته باشد مناسب نیست چرا که در بورس جمع سود سنوات آتی را مدنظر قرار می‌دهیم و زمانی که سود سنوات آتی مشاهده می‌شود باید دید که آیا این صنعت رو به رشد است یا خیر؟ به دلیل آنکه مشتریان این صندوق‌ها مردمی عادی هستند که ریسک‌پذیر نیستند و همچنین به نوعی دانش کمتری دارند. برای این صندوق‌ها باید از افراد متخصصی استفاده کنند که بتوانند آینده نگری داشته باشند و بدانند که صنعت مدنظر در چند سال آتی به کدام سمت می‌رود، زمانی که دید سرمایه‌گذاری کوتاه‌مدت است و قصد خرید و فروش و فرضا معاملات روزانه دارند، اما زمانی که قصد ورود به صنعتی وجود دارد باید آینده نگری نیز مطرح باشد. یعنی فرضا صنعت مدنظر رو به رشد دیده می‌شود و می‌تواند در کشور رشد سوداوری داشته باشد. ضمنا به نظر می‌رسد که سازمان بورس باید بتواند نظارت کافی را داشته باشد.
به نظر می‌رسد صنعت سیمان با توجه به مختصات وجودی و همچنین اینکه در کشوری در حال رشد است، وضعیت خوبی دارد. فرق بین کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه در اینجا ست که در کشورهای توسعه یافته زمانی که رشد اقتصادی بالا می‌رود مصرف سیمان به همان اندازه بالا نمی‌رود و یا ثابت است چرا که ساخت و سازها انجام شده، نرخ رشد جمعیت نیز ثابت است، بنابراین تغییر محسوسی ندارد، اما در جوامع در حال توسعه زمانی که رشد اقتصادی بالا می‌رود، مصرف نیز بالا می‌رود و در سال جاری نیز اگر به آمار مصرف سیمان نگاه کنیم شاهدیم رشد مصرف ۱۲ درصد بالا رفته و آمار رشد اقتصادی منتشره دولت نیز افزایش پیدا کرده است.
قابل ذکر است در رشد مصرف ۱۲ درصدی می‌توانیم اظهار کنیم که کل سیمان مصرف شده زیرا نمی‌توان سیمان را انبار کرد چرا که هر نوعی از سیمان تنها با ۴-۵ ماه نگهداری تبدیل به سنگ می‌شود و زمانی که مصرف نه ماهه سیمان نسبت به نه ماه سال قبل ۱۲ درصد بالا رفته نشان دهنده آن است که ساخت و ساز بیشتر شده و با رشد همراه بوده است. این نکته نیز وجود دارد که این آمار نمی‌تواند ساختگی باشد چرا که بررسی کردن آمار شرکت‌ها و میزان تولید و فروش و سود و زیان بسیار آسان است. بنابراین اگر کشور به طرف توسعه برود و به دنبال آن انتظار رشد اقتصادی داشته باشیم، به طور قطع مصرف سیمان بالا می‌رود. البته ساخت و ساز را نباید منحصرا به ساخت خانه دانست، راه، جاده و کارخانه و غیره نیز وجود دارد و به علاوه آنکه مسکن اثرگذار نیست.

* صادرات صنعت سیمان به چه صورت است؟
از میزان ۷۰ میلیون تن حداقل حدود ۸ میلیون تن صادرات سیمان و کلینکر انجام می‌شود، حال اگر ما حدود ۶۰ میلیون تن مصرف سیمان داشته باشیم و رشد مصرف ۱۰ درصد باشد هر ساله به ۶ میلیون تن سیمان اضافی نیازمند هستیم که چنانچه بدین روال رشد ادامه پیدا کند در ظرف دو سال آینده کل صادرات کشور غیرممکن و در داخل مصرف می‌شود. ۶ میلیون مصرف سیمان یعنی تعداد ۶ کارخانه یک میلیون تنی در سال باید به تولید اضافه می‌شد، و میزان عرضه و تقاضا به نوعی برابر بود. اگر در سال آینده نیز به همین صورتی که نفت را صادر می‌کنیم ادامه دهیم احتمالا وضعیت رشد به همین صورت باقی می‌ماند و به نظر می‌رسد فروش نفت با توجه به مسائل جنگ اوکراین و عدم فروش نفت روسیه به همین صورت در سال آینده ادامه پیدا می‌کند. که اگر ما این درآمد ارزی را داشته باشیم قطعا درآمد ما بالا می‌رود و مصرف هم به همین صورت افزایش پیدا می‌کند.
سرمایه‌گذاری نیز در این صنعت نمی‌توان انجام داد، چرا که با این قیمت سیمان توجیه اقتصادی ندارد. برای مثال برای ایجاد یک کارخانه سیمان که حداقل یک میلیون تن تولید داشته باشد حداقل ۵ هزار میلیارد تومان نیاز به سرمایه‌گذاری دارد. اگر سرمایه‌گذار بتواند ۵ هزار میلیارد تومان پول تأمین کند باید چه اندازه سود به دست بیاید که بتواند سرمایه‌گذاری کند و بهره بدهد و پول سهامدار را نیز پرداخت کند؟ اگر ۲۰ سود برای سرمایه‌گذاری در نظر بگیریم هزار میلیاردتومان باید سود کند. چنین چیزی در صنعت متصور نیست. به نوعی توجیهی در مورد سرمایه‌گذاری در صنعت سیمان وجود ندارد.
سرمایه‌گذاری با ۳۰ درصد توجیهی ندارد، بنابراین با توجه به کسری تقاضا نسبت به عرضه این صنعت می‌تواند یکی از صنایع پیشرو باشد. بنابراین این صنعت، صنعتی پیشرو است. این صندوق نیز می‌تواند یکی از صندوق‌های خوب باشد. برخی افراد موافق خروج سیمان از بورس هستند و برخی مخالف هستند حال اگر به روش خروج سیمان از بورس و قیمت‌گذاری بازگردیم به هیچ وجه سرمایه‌گذاری در صنعت سیمان توجیه ندارد و با توجه به رشد مصرف به کمبود سیمان خواهیم رسید همانند کمبود برق و گاز در کشور.
قیمت‌گذاری باعث عدم سرمایه‌گذاری در صنعت و عدم رشد آن می‌شود در صورتی که سیمان اگر در بورس کالا باشد در زمانی که کسری اتفاق می‌افتد مردم شروع به سرمایه‌گذاری در این صنعت می‌کنند و عرضه و تقاضا متعادل می‌شود. نگاه به آینده با نگاه به قیمت‌های در حال حاضر متفاوت است، البته سطح علمی بورس نیز در حال حاضر بسیار بالا است و افرادی که در این حوزه کار می‌کنند نسبت به گذشته خیلی بیشتر شده‌اند. به طور کلی سیمان می‌تواند به دلیل اینکه برای تولید نیاز به ارز ندارد و برای هر تن سیمان یک دلار استفاده می‌کند. به طور کلی زمانی که به آینده نگاه می‌کنیم شاهدیم مصرف بالا می رود و از سمتی دیگر تولید بالا نمی‌رود و به نوعی عدم سرمایه‌گذاری وجود دارد و توجیه اقتصادی برای سرمایه‌گذاری وجود ندارد و برای ایجاد یک واحد سیمانی نیاز به سه سال زمان وجود دارد و رشد تولید کمتر از مصرف است. با این نگاه سیمان و صندوق سیمان نسبت به باقی صندوق‌هایی که تمام موارد را باهم آورده‌اند، یکی از صندوق‌های بسیار خوب و کم ریسک بخشی است که ایجاد شده. بنابراین هر چقدر جلوتر می‌رویم در این حوزه‌ها باید به بعد تخصصی بیشتر توجه شود.

* با توجه به نکات مطرح شده ارزیابی شما از صندوق‌های سیمان چیست؟
مهدی رضایتی: عموماً زمانی که در یک صنعت سرمایه‌گذاری انجام و سهام خریداری می‌کنیم چندین نکته حائز اهمیت است یکی اینکه شرکت مدنظر سود داشته باشد و بعد اینکه این سود بر اساس کیفیت موجود، مطمئن باشد. در حال حاضر از لحاظ سودآوری صنعت سیمان یک سودآوری معقولی دارد و به نسبت قیمت و یا p/e برای صنعت سیمان جزو بهترین‌هاست و طبق محاسباتی که می‌توان انجام داد p/e صنعت سیمان وضعیت خوبی دارد.
موضوع بعد کیفیت این سود است مخصوصا بعد از اینکه سیمان وارد بورس کالا شد، این سود تقریبا به صورت نقد و بلافاصله بعد از فروش پول در حساب شرکت است و چیزی به اسم وصول مطالبات و یا اینکه معوق باشد، وجود ندارد، در سازوکار بورس کالا نیز این جریان نقدینگی بسیار راحت وارد شرکت می‌شود و جزو بالاترین کیفیت‌هاست که قبلا برای پتروشیمی‌ها وجود داشته است، که جریان نقدینگی خوبی داشتند آن‌ها نیز بعضا تا چند ماه طول می‌کشد که وجه نقد را وصول کنند. اما در صنعت سیمان تعداد ۴۰ شرکت وجود دارد که به آسانی اقدام به فروش می کنند و دغدغه فروش ندارند، پس هم سود و هم جریانات نقد خوبی دارند.
بحث دیگر این است که جریان نقدینگی با چه ریسکی محقق می‌شود؟ زمانی یک شرکت پتروشیمی که قیمت آن در بازار کامودیتی جهان تعیین می‌شود و محصول پرنوسانی است، سیاست‌های اقتصادی آمریکا بر روی آن اثرگذار است و رکورد جهانی و پارامترهای مختلفی بر روی این قیمت نیز اثرگذار است. اما با آنالیز کردن سیمان متوجه خواهیم شد که سیمان در ابتدا منطقه‌ای تعیین می‌شود و به این دلیل که هزینه حمل نسبت به وزنی که دارد توجیهی برای صادرات ندارد، به صورت منطقه ای تعیین می‌شود.
عملاً بسیاری از پارامترها خود به خود حذف می‌شوند و شاید خیلی دغدغه اینکه مسکن چین وارد رکود شود تاثیر زیادی نداشته باشد اما به نوعی اثر کمرنگ این اتفاق به معنی ریسک کمتر است. اتفاق دیگری که رخ داده این است که محصول مشابه در کشورهای منطقه و همسایه اختلاف معناداری دارد. برای مثال اگر نرخ سیمان در کشور را بیست دلار در نظر بگیریم، نرخ سیمانی که در اطراف وجود دارد از ۶۰ دلار تا بالای ۱۰۰ دلار است و وابسته به کیفیتی که دارند قیمت می‌خورند و در حال این ریسک را نداریم که یک محصول جایگزین وارد و بازار را قبضه کند در حالی که یک پتانسیل ایجاد می‌کند که قیمت تعدیل شود. از این جهات می‌توان گفت که صنعت سیمان صنعتی خاص شده است، به ویژه از زمانی که وارد بورس کالا شده و ویژگی‌های بنیادینی که این صنعت پیدا کرده است، بسیار بهتر شده است.
ممکن است بحث اینکه چه اتفاقی برای نرخ می‌افتد مطرح شود، همانگونه که گفته شد شرایط عرضه و تقاضا به نفع سیمان شده است، در حالی که نه آنچنان بودجه عمرانی بالایی داریم و نه ساخت مسکن در اوج است و تقریبا می‌توان گفت که بیشتر در میانه پایینی قرار دارند و یک تعادل نسبی در عرضه و تقاضا داریم و این عکس سال ۱۳۹۲ است که مازاد عرضه داشتیم، در حال حاضر عرضه و تقاضا به تعادل رسیده است. در اینجا دست دولت را می‌بندند تا مثل گذشته نتواند قیمت را سرکوب کند و این ریسکی بزرگی است. فرضا در صنعت مخابرات چنین مکانیسمی وجود ندارد که هر نرخی که دولت بخواهد به تعرفه‌ها اعمال کند اما زمانی که کسری وجود دارد و عرضه و تقاضا در تعادل است قیمت را پایین بیاوریم بازار سیاه ایجاد می‌شود و در هر صورت این خیلی راحت نیست که دولت قیمت را سرکوب کند و این موضوع ریسک بزرگی را از صنعت سیمان برمی‌دارد و فرضا در صنعت دارو این مکانیسم عرضه و تقاضا باید بیشتر باشد.
مکانیسم‌های دفاعی خود به خود در صنعت پیدا شده است و اجازه نمی‌دهد که قیمت سرکوب شود و از سمت دیگر ریسک‌های خارجی و نوسانات برداشته شده و در حال حاضر نیز قیمت‌ها و بازدهی‌های بسیار معقولی برای سرمایه‌گذاری در بحث سیمان هستند و این نکته نیز وجود دارد که مدل بازدهی صنعت سیمان به چه شکلی است؟ اغلب سهام سیمانی سودهای بالایی دارند و بالای ۹۰ درصد هستند و آنچه می‌سازند را بین سهامداران تقسیم می‌کنند و این باعث ایجاد بازدهی بالای نقدی می‌شود و در حال حاضر حدودا بین ۱۸ تا ۲۰ درصد این بازده نقدی متغیر است و به این بازده نقدی تورم سالانه که افزایش قیمت نیز دارد اضافه می‌شود.
برای مثال در سال گذشته در حدود ۳۰ تا ۴۰ درصد افزایش قیمت در سیمان اتفاق افتاد که این بازدهی به علاوه بازده نقدی یک بازده جذاب و پایداری را ایجاد می‌کند. تنها نکته‌ای که جای بحث دارد این است که این مکانیسم چه اندازه می‌تواند دستکاری شود؟ به این معنی که باید انتظار داشته باشیم که صنعت سیمان تورم را کپچر کند و به علاوه آن بتواند یک بازده نقدی هم ایجاد کند و این بازمی‌گردد به مکانیسمی که در چندین سال اخیر وجود داشته و بورس کالا با همکاری انجمن سیمان و وزارت صمت به میزانی که تورم رشد داشته و قیمت‌ها را افزایش داده که این به دلیل تعادل عرضه و تقاضاست. این وضعیت باعث می‌شود تا یک بازدهی دلاری در صنعت سیمان داشته باشیم و بازده دلاری نزدیک به ۱۵ تا ۲۰ درصدی که نزدیک به بازده نقدی است و بازده اسمی و یا بازده نرمالی که تورم نیز باید به آن اضافه شود.

* در خصوص صندوق‌های بخشی بیشتر توضیح دهید؟
مهدی رضایتی: صندوق‌های بخشی صندوق‌های تخصصی یک صنعت هستند که باید بازده بهتری به نسبت میانگین صنعت ایجاد کنند و افرادی که شاید خیلی تخصص مستقیمی برای انتخاب سیمان ندارند، باید از این صندوق استفاده کنند و ویژگی مهمی که در صنایع دارند نقدشوندگی است که در صنعت سیمان می‌توانیم در صندوق‌های سیمانی نقدشوندگی را ایجاد کنیم و در حالی که شاید در تک سهم‌های سیمانی این نقدینگی وجود نداشته باشد. مکانیسم بازارگردانی در صندوق‌های سیمانی وجود دارد که در تک سهم‌ها لزوما اینگونه نیست یعنی ویژگی مهمی که وجود دارد در بازارهای مالی نقدشوندگی است که هر زمان اراده کنیم بتوانیم به قیمت خوب این نقدشوندگی را انجام دهیم.
بازارگردانی این امکان را ایجاد می‌کند که هر زمان افراد اراده کنند با قیمت خوبی دارایی خود را نقد کنند و این بیشتر مناسب صنایعی است که تعدد نماد دارند تا مدیر صندوق بتواند انتخاب و وزن‌ها را بین صنایع جابجا کند. این ویژگی در بیشتر صنایع وجود ندارد فرضا در صنایع بزرگ اغلب وزن‌ها بر روی سهم‌های بزرگ است و سهم‌های کوچکتر وزنی ندارند، از این منظر صنعت سیمان برتری دارد تا ما بتوانیم یک صندوق واقعی بخشی ایجاد کنیم، صندوق یکدستی که تک محصول است و محصولات و ویژگی‌های آن شبیه به هم است. برای مثال در پتروشیمی‌ها این موضوع وجود ندارد چراکه تنوع محصول زیاد است. فرضا اگر متانول ۲۰ نماد داشت می‌توانستیم بر روی آن کار کنیم اما در حال حاضر که تعداد کم است کار سخت است.

* آیا صندوق‌های دارا و پالایش جزو صندوق‌های بخشی محسوب می‌شوند؟
مهدی رضایتی: بله، این‌ها هم در حوزه صندوق‌های بخشی قرار می‌گیرند، شاید با فلسفه بخشی وارد نشدند اما همان ساختار را پیدا کردند. تفاوتی که دارند در اینجاست که اندازه بزرگی دارند و آپشن‌های مدیر سرمایه‌گذاری بسیار محدود است برای مثال بین چند سهم پالایشی هم نمی‌توان جابه‌جایی انجام داد و هم اینکه اگر بفروشد چه بخرد؟ برعکس اینکه فرضا در صنعت دارو و سیمان فرد می‌تواند از سمت سیمانی‌های شرق به سمت سرمایه‌گذاری در صندوق‌های جنوب برود و به نوعی فعال بودن را ندارند و یک صندوق تقریبا غیرفعال هستند که نمی‌توانند جابجا کنند و در صندوق دارا تنوع نمادهای بانکی بیشتر است، اما در آنجا به اساسنامه‌ها اجازه داده نمی‌شود که فرضا فشار فروشی که در بازار ایجاد می‌کنند به راحتی آن‌ها را واگذار کنند و در یک بخش دیگری از صنعت بانکداری بتوانند سرمایه‌گذاری کنند. زمانی که این صندوق‌ها معرفی شدند در شرایط حبابی سال ۱۳۹۹ قرار داشتیم و سهم‌هایی که صندوق‌ها بر پایه آن تشکیل شده بودند، بسیار گران بودند و این خبر و نوع خبر رسانی دولت باعث شد تا رشد داشته باشند، برای مثال دولت قصد داشت سهم شپنا یا شبندر را بفروشد و این یک جو مثبت ایجاد کرد که سهم را بالا برد و بعد این‌ها وارد صندوق شده و به شکل حبابی به عموم عرضه شدند. در نهایت باعث شد تا یک ذهیت منفی نسبت به این اتفاق شکل بگیرد و هم اعتبار دولت خراب شد و هم اینکه اعتماد از بازارسرمایه سلب شد.

* صندوق بخشی چه روندی دارد، ارزشگذاری یونیت‌ها به چه صورت است؟
جواد عشقی نژاد: در هر صورت ما با یک برنامه بلند مدت به موضوع نگاه کرده‌ایم. نکته‌ای که در مورد باقی صنایع فرضا فولاد و خودرو وجود دارد این است که اگر در صنعت فولاد یونیت هلدر یکی از سهم‌ها شوید و سهمی بخرید تقریبا بین ۴۰ تا ۶۰ درصد صنعت را دارید و نکته بعدی این است که در تئوری متعادل کردن ریسک پرتفوی زمانی که به سمت سیمانی‌ها می‌آیند و یا به طور کلی به سمت صنایع کوچکتر می‌روند که بتوانند به وسیله آن پرتفوی را بهینه سازند مشاهده می‌شود که پراکندگی جغرافیایی، سقف درآمدی و باقی متغیرها وجود دارد که اگر بخواهند همه را داشته باشند باید از همه بخرند. همچنین مشاهده کردیم که فرضا گفته می‌شود چند درصد از یک سیمانی را دارا هستم. مقوله بعدی سرمایه‌گذاری با واسطه‌ای است که سال‌ها صحبت از آن است، قاعدتا باید ابزار خود را داشته باشد، یک موضوع از سمت سرمایه‌گذاری حرفه‌ای و موضوع بعدی از سمت سرمایه‌گذار و ارتباط سرمایه‌گذار است که این‌ها دلایل اولی هستند که یک صندوق بخشی می‌تواند در صنعتی که چه از نظر تک شرکتی سایز آن به نسبت باقی کوچکتر و چه پراکندگی آن بیشتر است و چه وضعیت سود و زیان آن با هم شباهت یکسانی ندارد. اینکه جذابیت صندوق‌های بخشی را به سمت این صنایع ببرد بیشتر است و اینکه چرا صنعت دیگری نه؟ با مطالعاتی که انجام شده به این نتیجه رسیدیم که این صنعت نسبت به باقی صنایع جذابیت بیشتری دارد و حتی علاوه بر حقیقی‌ها، حقوقی‌هایی هم که پرتفوی خود را با سیمانی‌ها دارند و ریسک را کاور می‌کنند با یک الی دو سیمانی این اقدام را انجام می‌دهند. در صورتی که صندوق سیمانی خود به طور خاص می‌تواند ریسکی از ریسک تک سهم شدن سیمانی برای کنترل ریسک کل پرتفوی را کم کند و این صندوق می‌تواند وضعیت بهتری را برای سرمایه‌گذار فراهم سازد. نکته مهمتری که وجود دارد این است که بازار بزرگ نمی‌شود، مگر با ابزارهای جدید و باید به این ابزارها اجازه داده شود. در نهایت این بازار باید بتواند محفلی برای کار و اتفاق جدید شود. در گذشته هر صنعتی را که جزو صنایع بزرگ بود و می خواستیم راه‌اندازی کنیم، مدت زمانی در بازار اولیه بحث پذیره نویسی عام منابع مردم و این ابزارها خیلی داغ بود. به نظر می‌رسد از دیدگاه خود شرکت‌های سرمایه‌پذیر یا ناشران هم می‌توان این مورد بررسی کرد.
مسعود شرفی: در حال حاضر در هر حرفه و صنفی همه چیز در حال تخصصی شدن است. در بازار سرمایه هم خیلی نیاز صندوق‌های بخشی احساس می‌شد که به صورت تخصصی روی صنعت کار می‌کند. درواقع صندوق‌های بخشی همیشه در دنیا بودند و محبوبیت داشتند. همچنین خیلی لازم بود که کم کم سرمایه‌گذاران ابزارهای بیشتری در دست داشته باشند تا به جای اینکه یک سرمایه‌گذاری که به تحلیل کلی رسیده و به صنعتی رفته و در آن صنعت ریز شده است، خیلی راحت تصمیم بگیرد تا صندوق‌ بخشی آن صنعت را خریداری کند. یعنی ایده‌آل این است که صندوق بخشی به قدری خوب عمل کند و حرفه‌ای جلو برود که کم کم خرید تک سهم‌ها برای عوام حذف شده و اعتماد کنند و ببینند عملکرد صندوق‌های بخشی بهتر از میانگین صنعت کار می‌کند. این بهتر عمل کردن صندوق‌های بخشی باعث می‌شود تا ریسک سرمایه‌گذار پایین آمده و نخواهد مستقیم سهمی را در صنعتی بخرد که با هزار آزمون و خطا به آن رسیده است. حال اینکه کلیت صندوق‌های سرمایه‌گذاری غیرمستقیم کار درستی است و این تخصصی شدن بحث سرمایه‌گذاری در صنایع مختلف هم خیلی نیاز بود و فقط نیاز به توسعه دارد. قطعا دیگر رقبا هم وارد صنایع دیگر می‌شوند اما ما به زعم خود بهترین صنعت را انتخاب کردیم و اینکه چرا سیمان بهتر از صنایع دیگر است و چشم انداز آن به چه صورت است هم مطرح شد. فارغ از اینکه بحث سیمان است، باید گفت در آینده مجموعه ثروت پویا قطعا به صنایع دیگر هم ورود می‌کند و احتمالا در قالب صندوق مولتی nav بخشی وارد صنایع دیگر هم خواهیم شد و پیش بینی و برآورد این است که فعلا در این ۷ یا ۸ صندوق بخشی که ایجاد شده است، بازدهی ما بهتر از بقیه صنایع خواهد بود. چند صنعت دیگر را هم در حال بررسی هستیم که به ترتیب اولویت وارد آن صنایع هم می‌شویم و nav‌های دیگری به این صندوق بخشی خود اضافه کنیم و پذیره‌نویسی آنها را هم داشته باشیم.

* بنابراین در کل صندوق‌های بخشی از چند جنبه می‌توانند مفید باشند یکی تک سهم بودن و وقتی سرمایه‌گذار بخواهد وارد بازار شود با کمترین دانش این ریسک را رفع می‌کند. دیگر اینکه می‌تواند روی خود صنعت مورد نظر هم تاثیر مثبت بگذارد. وقتی بازدهی سرمایه‌گذار بالاتر از میانگین صنعت باشد، جذابیت برای آن صنعت افزایش پیدا می‌کند یعنی تاثیر مستقیمی هم روی خود صنعت دارد.
مهدی رضایتی: بله؛ به هر حال یکی از سازوکارهای معرفی صنعت بازاریابی، درج منابعی است که از خارج صنعت اتفاق می‌افتد. زمانی که این منابع را به خود صنعت تزریق می‌کنیم، می‌تواند هم پویایی معاملات آن را بیشتر کند، هم بر ارزش معاملات را و هم قیمت سهامی که در آن صنعت است، اثرگذار باشد.
علی محمد بد: فرض کنید سرمایه‌گذاری تصمیم می‌گیرد سهم سیمان فارس، سیدکو و یا یک تک سهم خریداری کند. در صورتی که کارشناس بوده، صنعت را خوب بشناسد و تک سهم را بخرد، قطعا سود بالاتری خواهد برد. اما گاهی ممکن است آن اطلاعات را شخص به طور دقیق نتواند داشته باشد که خیلی تخصصی است و وقت می‌خواهد تا در این ۳۰ سهم سیمانی متوجه شود، کدام برای سرمایه‌گذاری بهتر است. در کل اما درمورد اینکه این صندوق بخشی سیمان چه کاری می‌تواند انجام دهد، باید گفت می‌تواند سهام را گلچین کند. در فارس سهمی که بهتر است را خریداری می‌کند و وقتی این مجموعه خریداری شود، ریسک سرمایه‌گذار کمتر شده است. در غیر این صورت اگر سرمایه‌گذاری‌ها پراکنده باشد ریسک هم بیشتر می‌شود. حال اشاره شد که سیمان سود خوبی تقسیم می‌کند اما چرا خوب سود تقسیم می‌کند؟ برای اینکه توجیه سرمایه‌گذاری ندارد. چشم انداز این است که ما داریم کشور را مستهلک می‌کنیم و جایگزینی برای آن ایجاد نمی‌کنیم. اگر سیمان کم شود امکان ورود آن از خارج وجود ندارد. تجربه گذشته نشان داده است که به هیچ وجه امکان واردات سیمان وجود ندارد و حداقل واردات با قیمتی که وجود دارد صورت نمی‌گیرد. بنابراین صندوق‌های بخشی افق آینده‌نگری برای صنعت سیمان را روشن می‌کنند. برای روشن کردن این افق هم باید کسانی باشند که بتوانند آینده‌پژوهی کنند. یکی از دلایل گیر کردن کشور ما هم همین است برای مثال دلیل اینکه درگیر کمبود گاز شدیم، این بود که آینده پژوهی نشد تا روندی که در حال طی شدن است برنامه‌ریزی شود. زمانی هم پرسیده شد که چگونه می‌توان مشکل سیمان را حل کرد؟ پاسخ این بود که باید سرمایه‌گذاری شود تا این مشکل حل شود.
نکته دیگر اینکه سیمانی که در کارخانه زمانی که قیمت‌گذاری بود به نصف قیمت بازار ازاد فروخته می‌شد و این عمل باعث این می‌شد که در این صنعت سرمایه‌گذاری نشود، سود به جیب سرمایه‌گذاری رود. فرضا قیمت ۴۰۰ هزار تومان و بیرون دو برابر فروخته می‌شود. با تشویق دولت در یک زمان از محل ذخیره صندوق ارزی نسبت به ایجاد واحدهای سیمانی اقدام کردیم و با توجه به این سرمایه‌گذاری عرضه سیمان بیشتر از تقاضا شد. این عرضه تا جایی ادامه یافت که ایران از نظر میزان تولید دومین تولید کننده سیمان شد. حال اگر قیمت به گونه‌ای تنظیم شود که توجیه سرمایه‌گذاری نداشته و واحدهای موجود مستهلک شوند در آینده دچار کمبود سیمان می‌شویم.
درمورد ریسکی که سیمان دارد هم ریسک آن قیمت‌گذاری است. باید بررسی شود چه کسی دنبال قیمت‌گذاری سیمان است؟ پر واضح است که پیمانکاران به دنبال قیمت‌گذاری سیمان اند که از طریق وزارت مسکن هم دولت را ترغیب می‌کند که از آن انتفاع می‌برد. مورد دیگر اینکه چه کسانی در وزارت مسکن انتفاع می‌برند؟ در وزارت مسکن هم پیمانکاران بزرگ و بتن سازان که مصرف‌کنندگان سیمان هستند، منتفع می‌شوند. بتن‌سازان معتقد هستند که نمی‌توان سیمان را از بورس خریداری کرد چون اگر بخواهد از بورس بخرد، باید مالیات پرداخت کنند. اگر این بتن سازان نخواهند از بورس سیمان خریداری کنند باید از بازار آزاد بخرند که برای آنها راحت‌تر هم است. پیمانکاران هم پشت مسکن مهر پنهان می‌شوند سیمان را می‌گرفتند و در بازار سیاه می‌فروختند. بنابراین در رابطه با این ریسک‌ها در مکان‌های مختلف هم اگر بتوان انعکاس خوبی داده شود، هم از لحاظ بعدهایی که گفته شد، هم از جهت بازار، هم از جهت سرمایه‌گذاری و هم از جهت صندوق‌های بخشی می‌تواند راهگشا باشد. در کشور ما رشد اقتصادی همراه با افزایش تولید سیمان است اما اگر از محل ایده‌های افراد حاضر در صندوق بخشی بتوان استفاده‌های مثبت کرد، قطعا می‌تواند خوب باشد که کار سختی است.

* اگر قرار باشد بعد از سیمان صنعت دیگری را نام ببرید برای ایجاد صندوق بخشی آن که جذابیت کمتر دارد، چه صنعتی خواهد بود؟
مهدی رضایتی: چند پارامتر در این مورد وجود دارد. یکی اینکه تعدد گزینه برای شناور شدن سرمایه‌گذاری داشته باشیم. یک ویژگی دیگر اینکه موانع ورود به آن صنعت خیلی راحت نباشد یعنی مثلا شرکت‌ها کوچک باشند و شخص بخواهد وارد و یا خارج شود، مشکل نقدشوندگی برای آن ایجاد می‌کند اما اگر در صندوق باشد، می‌تواند صندوق آن را به راحتی خرید و فروش کند. با این چارچوب‌ها گزینه‌ها در حال بررسی است اما یکی از گزینه‌های مدنظر ما صنعت دارو است چون تعداد شرکت‌های آنها زیاد است و نوع محصولات مختلفی را می‌توانند داشته باشند. همچنین می‌توانند نقدشوندگی پایینی داشته باشند. در این چارچوب ما از صندوق بخشی انتظار داریم که بتواند مشکلی را حل کند و یک آپشن به سرمایه‌گذار بدهد که اگر می‌خواهد سهم دارویی بخرد، صندوق بخشی دارو را خریداری کند. به نظر می‌رسد یکی از این گزینه‌ها دارو است اما قطعی نیست و همچنان در حال بررسی هستیم، گزینه‌های دیگری هم مطرح هستند اما در حال حاضر پر رنگ‌تر بحث صنعت دارو است.

* وجود صندوق‌های بخشی چه مقدار روی رونق بازار سهام تاثیر دارد و چگونه؟
مهدی رضایتی: در رابطه با رونق بازار باید گفت که ورود پول مدنظر ماست و اینکه یک بخشی از سبد خانوار در بخش سهام سرمایه‌گذاری شود. وقتی محصولی مشخص با ویژگی‌های مشخصی را به مشتری معرفی می‌کنیم، فروش و جذب پول به بازار سرمایه راحت‌تر است و این صندوق‌های بخشی این ابزارها را کامل‌تر می‌کنند. از جهت دیگر بازاریابی ما راحت‌تر می‌شود و همچنین جذب منابع راحت‌تر می‌شود بنابراین صندوق می‌تواند بازار سهام را هم رونق دهد.
مسعود شرفی: نکته دیگر اینکه ابزاری هم از این بابت نبود و کمبود آن احساس می‌شد. در حقیقت سرمایه‌گذاری مستقیم افراد را داشتیم از طرفی هم صندوق‌های سرمایه‌گذاری عمومی را داشتیم که کاملا غیرمستقیم بود. این صندوق بخشی این دو سر طیف را حذف می‌کند یعنی حد وسطی هم گذاشته می‌شود و درواقع اینجا کسی که ادعا دارد مستقیم سرمایه‌گذاری می‌کند و مستقیم سهم می‌خرد؛ کسی هم که ادعایی ندارد انواع صندوق‌های دیگر را وابسته به ریسک آن انتخاب می‌کرد که کاملا منفعل بود. اما این صندوق‌های بخشی یک حالت نیمه فعالی می‌دهند یعنی شخص تحلیلگر است می‌تواند حداقل بین صنایع، شرایط کلی اقتصاد را بسنجد که سیمان ممکن است در آینده خوب باشد ولی به قدری هم تحلیلگر نیست که صندوق سیمانی پیدا کند. صندوق‌های بخشی این خلاء را پر کردند یعنی وقتی همه این صنایع صندوق بخشی آنها ایجاد شود این شکاف پر می‌شود. خیلی‌ها مثل ما هستند یک دانش عمومی از اقتصاد دارند ولی تحلیلگر هم نیستند و از این سمت نمی‌خواهند سرمایه‌گذاری را کلا به صندوق واگذار کنند. بنابراین چنین ابزاری این خلاءها را پر می‌کنند و مخاطبان زیادی در آینده خواهند داشت.

* بنابراین از طریق جذب سرمایه‌های تازه برای سرمایه‌گذاران جذابیت ایجاد می‌کند که سرمایه‌های بیشتری وارد بازار شود و تاثیر مستقیم روی بازار دارد.
مسعود شرفی: درواقع می‌توان گفت هر ابزاری که ایجاد شود بازار را توسعه می‌دهد.
مهدی رضایتی: چند نکته اینجا مطرح شد. یکی بحث مستهلک شدن در صنعت سیمان بود و دیگری بحث اینکه تاثیرگذار باشیم روی سیاست‌گذار و چون رویکرد این است که سیاست‌گذار قیمت‌گذاری کند. حال اینکه در چند سال گذشته نهادهای مالی روی سیاست‌گذاری تاثیر داشتند. برای مثال تا چند سال قبل کسی نمی‌گفت قیمت‌گذاری دستوری وجود دارد اما حالا بیان می‌شود. در سیمان هم چنین برنامه‌ای وجود دارد مثلا اینکه بتوانیم استهلاک را جا بیندازیم که این صنعت در حال مستهلک شدن است و یک کارخانه یک میلیون تنی سالانه ۲۰۵ میلیون دلار از دارایی آن در حال کم شدن است و این را مدام باید تکرار کنیم. شاید این پروسه چند سال طول بکشد تا این موضوع جا بیفتد چون سیاست‌گذار حاشیه سود را می‌بیند، حاشیه سودی که در آن استهلاک وجود ندارد و باید این موضوع را جا بیندازیم تا بتواند در قیمت‌گذاری خود را نشان دهد. به هر حال یکی از مباحث این است که اگر این شرکت‌ها بخواهند تداوم سود داشته باشند، باید بتوانند آن هزینه استهلاک خود را به نوعی پوشش دهند. حال چه در این بحث چه در بحث قیمت‌گذاری صندوق‌های تخصصی که ایجاد می‌شود، می‌توانند برای جا انداختن مفاهیم خیلی ساده‌ای که هنوز برای چارچوب سیاست‌گذاران و تصمیم گیران تعریف نشده، این موارد را به مرور به قدری تکرار کنیم تا این مطلب برای آنها جا بیفتد و کم کم به بدیهیات تبدیل شود. درواقع صندوق بخشی این ویژگی مثبت را هم دارد. حالا هم در بحث استهلاک هم در بحث قیمت‌گذاری می‌توانند کار کنند.
جواد عشقی‌نژاد: در مجموع نکات گفته شده باید اضافه کنم اینکه در تفاوت آن با یک هلدینگ تخصص سیمان یا یک پرتفوی تک سهمی و دو سهمی یکی از موارد با اهمیت این است که حداقل به طور روزانه پایش می‌شود و به نظر می‌رسد می‌تواند عملکرد این صندوق فعال باشد.
مهدی رضایتی: نکته دیگری که لازم به ذکر است اینکه بحث p/nav جداست یعنی به طور مستقیم یک ریال افزایش در قیمت سیمان یا یک هلدینگ شاید در قیمت نشان ندهد اما در صندوق‌ها مکانیسم بازارگردانی داریم که قیمت را نزدیک به nav نگه می‌دارد. یعنی اگر سهامی که در صندوق است بالا رفت nav را هم بالا می‌بریم و قیمت را هم طوری بازارگردانی می‌کنیم که نزدیک به آن شودو بنابراین، این عدم قطعیتی که گاهی در هلدینگ‌ها ممکن است داشته باشیم و در بازار هم کم پیش نمی‌آید که شرکت‌های زیر مجموعه رشد می‌کنند اما قیمت خود هلدینگ به تناسب آن رشد نکرده یا برعکس این موضوع در صندوق‌های بخشی وجود ندارد.
جواد عشقی‌نژاد: اشاره شد که بازار برای اینکه بتواند توسعه پیدا کند، به ابزار نیاز دارد و یکی از ابزارهای اساسی آن صندوق‌های بخشی هستند. با توجه به این موضوع که قصد داریم سرمایه‌گذاری مستقیم را کم کنیم. بعد از سال ۹۹ و با توجه به آن اتفاقی که رخ داد بسیار در خصوص اینکه مستقیم سرمایه‌گذاری نکنید، صحبت شد ولی باید دید از سال ۹۹ تاکنون چند صندوق سهمی و چند صندوق بخشی راه افتاده یا در خصوص عقد قراردادها برای اینکه سرمایه‌گذاری غیرمستقیم رخ دهد چقدر ابزار فراهم کردیم که درواقع هیچ است. صندوق‌های بخشی در این ماجرا بسیار موثرند پس باید جلوتر برویم تا ببینیم چه اتفاقی خواهد افتاد.
علی محمد بد: موردی که قطعا باید روی آن کار شود این است که برای ساخت کشور باید سرمایه‌گذاری شود. درواقع در سه گروه می‌توان سرمایه‌گذاری کرد یکی سرمایه‌گذاری خارج از کشوری، دوم توسط سرمایه‌های مردمی و سومی هم که سرمایه‌گذاری دولت است. سرمایه‌گذاری دولت در گذشته که نفت می‌فروخت می‌توانست این کار را بکند ولی حالا نه. سرمایه‌گذاری خارجی هم که موانع خود را دارد و در نهایت سرمایه‌گذاری مردمی باقی می‌ماند که از طریق بورس باید صورت بگیرد. اگر سرمایه‌گذاری در این سه مورد درست نشود، رشد اقتصادی هم اتفاق نمی‌افتد. در پایان هم اینکه راهی نداریم جز اینکه سود در صنعت به گونه ای باشد که مردم تشویق به سرمایه‌گذاری در این صنعت شوند که بورس می‌تواند راهگشای این عملیات باشد.